دنیای فارکس با انبوهی از استراتژیها، اندیکاتورها و تحلیلهای بازار، سر هر معاملهگری را گیج میکند. اما بهتازگی موجی از تریدرها، چشمپوشی از دیگر سبک کرده و تنها روی سبک ICT تمرکز کردهاند. ما در سپهر ترید بر این شدیم که مجموعه ای از استراتژی های ICT رو در اختیار شما بگذاریم تا در بازار فارکس به سود برسید و دغدغه ای برای پاس کردن چالش پراپ نداشته باشید در این پست از سپهر ترید به بررسی استراتژی معاملاتی ICT می پردازیم پس پیشنهاد میکنم همراه ما باشید
راز استراتژی معاملاتی ICT چیست؟
استراتژی معاملاتی Inner Circle Trader (ICT) رویکردی جامع برای ترید با تکیه بر تحلیل ساختار بازار است. تمایز این استراتژی این است که می تواند معاملات مارکت میکر را آشکار سازد
یکی از مزایای اصلی استراتژی ICT دسترسی پذیری آن است. مایکل جی. هادلستون با سخاوتمندی دانش زیادی را در مورد این استراتژی از طریق منابع رایگان در یوتیوب به اشتراک گذاشته است. این منابع به عنوان نقطه شروع ارزشمندی برای معاملهگرانی که به دنبال درک این رویکرد هستند، عمل میکنند.
استراتژی ICT بر مبنای درک عمیق ساختار بازار بنا شده است. در بازارهای مالی، بازیگران بزرگ و بازارسازان اغلب قبل از ایجاد حرکات قیمتی قابل توجه، مجموعه سفارشات بزرگ را جمعآوری میکنند. این امر به ویژه در بازار فارکس صادق است، جایی که بانکهای مرکزی اغلب در بازار دخالت میکنند. در طول این فاز تجمع، قیمتها تمایل به نوسان در یک محدوده اصلاحی دارند و اغلب حمایت و مقاومت کوتاهمدت را میشکنند. با این حال، یک بینش کلیدی که روش ICT ارائه میدهد، شناسایی دقیق کندلی است که جریان سفارش از آنجا شروع میشود.
برای اجرای مؤثر استراتژی ICT، معاملهگران همچنین باید نحوه عملکرد بازار مالی را درک کنند. این بازار در یک چرخه 24 ساعته فعالیت میکند و با محدوده معاملاتی آسیایی آغاز میشود. این رفتار به معاملهگران این امکان را میدهد تا احساس قیمت درونروزی را ردیابی کنند و از این طریق از فرصتهای معاملاتی در سطوح بهینه بهرهبرداری کنند. پس از آن، دستکاری لندن و سشن نیویورک این چرخه بازار را تکمیل میکنند.
بر اساس مفهوم ICT استراتژیهای معاملاتی متعددی با رویکردهای منحصر به فرد خود توسعه یافتهاند. در صورتی که از معاملات Swing و بلندمدتتر سودآورتر است.
در معاملات Swing به عنوان مثال، معاملهگران با بررسی دقیق جریان سفارش بر روی نمودار هفتگی، وارد پوزیشنهای خرید یا فروش میشوند. این تحلیل به شناسایی موقعیتهای معاملاتی بهینه، که اغلب در بلوکهای سفارش روزانه یا H4 یافت میشوند، کمک میکند.
از سوی دیگر، رویکرد استفاده از بینشهای به دست آمده از درک مفهوم قیمت و زمان ، به معاملهگران این امکان میدهد تا پس از اتمام دستکاری لندن، نقاط ورود ایدهآل را شناسایی کنید.
مفاهیم کلیدی استراتژی ICT که باید بدانید
استراتژی معاملاتی ICT بر هفت مفهوم مهم زیر بنا شده است:
نقدینگی
در استراتژی ICT، نقدینگی به دو شکل خرید و فروش وجود دارد:
نقدینگی سمت خرید (Sell Side)
منطقهای در نمودار قیمت که معاملهگران فروش استقراضی، سفارشات حد ضرر خود را در آنجا قرار میدهند.
نقدینگی سمت فروش (Buy Side)
منطقهای که معاملهگران با دید صعودی، سفارشات حد ضرر خود را در آنجا قرار میدهند.
این مناطق نقدینگی، نقاط بالقوهای برای نوسانات قیمت هستند، زیرا مارکت مایکر برای رسیدن به این سفارشات و کسب سود، قیمت را به آن مناطق هدایت میکنند.
همانطور که گفتیم، مناطق نقدینگی در دو طرف (خرید و فروش) معمولا در نوسانات قیمتی شدید و اغلب نزدیک به سقف و کف الگوهای قیمتی یافت میشوند. دلیل این امر این است که معاملهگران خرد معمولاً سفارشات حد ضرر خود را در این مناطق قرار میدهند یا تصمیم میگیرند معاملات خود را در این مناطق ببندند. نقدینگی نقش اساسی در روش ICT ایفا میکند، زیرا این روش به دنبال تقلید از رفتار معاملاتی “پول هوشمند” است و به این ترتیب به معاملهگران کمک میکند تا تغییرات ساختار بازار را شناسایی کنند.
جابجایی (Displacement)
جابجایی با یک حرکت قیمتی ناگهانی و قدرتمند، چه به سمت بالا و چه به سمت پایین، مشخص میشود. در نمودار قیمت، این حرکت معمولاً به صورت مجموعهای از کندلهای بلند متوالی با شدو های کوچک ظاهر میشود که همه در یک جهت حرکت میکنند.
جابجایی زمانی اتفاق میافتد که بازیگران بزرگ (پول هوشمند) وارد بازار میشوند و با خرید یا فروش سنگین، قیمت را به طور قابل توجهی به سمتی که به نفع آنهاست، جابجا میکنند. شناسایی جابجاییها میتواند به معاملهگران این امکان را بدهد که سوار بر این موج قیمتی شده و از حرکت سود ببرند.
طبق گفته ICT، دو نکته کلیدی در مورد جابجایی وجود دارد:
- نشانه فشار خرید یا فروش قوی: جابجایی اغلب نشان دهنده افزایش ناگهانی فشار خرید یا فروش است و معمولاً زمانی رخ می دهد که قیمت به سطح نقدینگی برسد.
- تغییر ساختار بازار و شکاف ارزش منصفانه: جابجایی تقریباً همیشه دو نتیجه قابل توجه دارد: تغییر ساختار بازار و شکاف ارزش منصفانه.
تغییر ساختار بازار (Market Structure Shift)
روندها در یک روند صعودی با سقفهای بالاتر و کفهای بالاتر و در یک روند نزولی با سقفهای پایینتر و کفهای پایینتر تعریف میشوند. تغییر ساختار بازار سطحی روی نمودار است که در آن روند موجود مختل میشود. در یک روند صعودی، با یک کف پایینتر مشخص میشود، در حالی که در یک روند نزولی، معمولاً زمانی اتفاق میافتد که یک سقف بالاتر ایجاد شود. این شیفتها معمولاً پس از جابجایی رخ میدهند.
پس از شکستن قیمت از سطح تغییر ساختار بازار، معاملهگران حلقۀ داخلی (Inner Circle Traders) به دنبال سیگنالهای اضافی برای تأیید تغییر روند با استفاده از این سطح به عنوان نقطه مرجع برای معاملات خود هستند.
4. فریب قیمت (Inducement)
ایندوسمنت در اوجهای روند مخالف کوچکتر در داخل یک روند بزرگتر مشاهده میشود. بر اساس گفتههای ICT، این حرکات اغلب نتیجه فعالیت «پول هوشمند» برای شکار حد ضرر در تایم فریمهای پایینتر است.
پس از شکستن قیمت از سطح تغییر ساختار بازار که نشان دهنده نقض روند فعلی و احتمال آغاز روند جدید است، معاملهگران حلقۀ داخلی به دنبال سیگنالهای تأییدکننده این تغییر روند میگردند. آنها از سطح تغییر ساختار بازار به عنوان نقطه مرجع و حمایت/مقاومت مهم در معاملات خود استفاده میکنند.
فریب قیمت یا Inducement، حرکت قیمتی خاصی است که اغلب در اوجهای روند مخالف کوچکتر درون یک روند بزرگتر رخ میدهد. به گفته ICT، این حرکات اغلب با هدف **تحریک کردن خروج معاملهگران خرد» و به تبع آن شکار حد ضرر» آنها توسط «پول هوشمند» در تایم فریمهای پایینتر انجام میشود. به عنوان مثال، در یک روند صعودی ممکن است شاهد یک نوسان ناگهانی قیمت به پایین باشیم که به سرعت معکوس میشود. این حرکت میتواند باعث خروج اجباری معاملهگرانی شود که حد ضرر آنها در نزدیکی قلههای پیشین قرار دارد و در نتیجه نقدینگی برای ادامه روند صعودی را در اختیار «پول هوشمند» قرار میدهد.
معاملهگران ICT بر این باورند که پس از رسیدن به سطح فریب قیمت و ورود نقدینگی بیشتر به بازار، قیمت مسیر خود را معکوس کرده و روند اصلی خود را ادامه میدهد.
شکاف ارزش منصفانه (Fair Value Gap)
زمانی که سطح نقدینگی شکسته میشود و تغییر روند اتفاق میافتد، معاملهگران اغلب در نمودارهای خود یک “FVG” مشاهده میکنند که معاملهگران ICT آن را FVG مینامند. به طور خاص، شکاف ارزش منصفانه از سه کندل تشکیل شده است که یک کندل بزرگتر در مرکز و یک شکاف بین شدو های آن و فتیلههای کندلهای اطراف وجود دارد.
شکافهای ارزش منصفانه معمولاً در مقطعی در آینده پر میشوند و این مفهومی است که معاملهگران ICT هنگام تنظیم سفارشات خود از آن استفاده میکنند.
ورود به معامله بهینه (Optimal Trade Entry)
پس از آن که ایندوسمنت منجر به جابجایی، تغییر ساختار بازار و شکاف ارزش منصفانه شود، معاملهگران ICT از سطوح فیبوناچی برای تعیین نقاط ورود به معامله بهینه قبل از اجرای معاملات استفاده میکنند. این نقاط ورود معمولاً در محدوده 61.8% تا 78.6% بازگشت یک محدوده انبساطی قرار دارند.
محدوده قیمت متعادل (Balanced Price Range)
محدوده قیمت متعادل با دو FVG که توسط دو Displacement با جهت مخالف در مدت زمان کوتاهی ایجاد شده است، تعریف میشود. در طول یک محدوده قیمت متعادل، قیمتها اغلب در یک محدوده نوسان میکنند و به طور مکرر، با هدف پر کردن هر دو FVG ، اوجهای هر دو جهت را آزمایش میکنند. معاملهگران ICT به طور فعال با این نوسانات درگیر میشوند و پیشبینی میکنند که به احتمال زیاد قیمت، پس از شکسته شدن محدوده قیمت متعادل، روند اصلی خود را از سر بگیرد.
استفاده از استراتژی معاملاتی ICT برای پیش بینی حرکات قیمت
استراتژی معاملاتی ICT شامل الگوهای معاملاتی متعددی از سادهترین تا پیچیدهترین میشود. از آنجایی که معامله کردن نیازی به پیچیدگی ندارد، یکی از سادهترین و موثرترین تکنیکهای الگوهای معاملاتی ICT، یعنی استراتژی “پاکسازی نقدینگی” است که در ادامه توضیح خواهیم داد.
اصل اساسی استراتژی پاکسازی نقدینگی در تعامل بین نقدینگی طرف فروش و خرید نهفته است. هنگامی که نقدینگی طرف فروش پاکسازی میشود، صحنه را برای حرکت قیمت به سمت نقدینگی طرف خرید و همسو شدن با جهت غالب است این به نوبه خود، اغلب باعث تغییر قابل توجهی در احساسات بازار میشود.
برخلاف برخی دیگر از الگوهای معاملاتی ICT که نیازمند صبر برای کاهش قیمت یا شناسایی مناطق عرضه و تقاضا هستند، استراتژی پاکسازی نقدینگی در یک بازه زمانی فوریتر عمل میکند. معاملات بلافاصله پس از شناسایی الگوهای معتبر پاکسازی نقدینگی صعودی یا نزولی در بازار اجرا میشوند. حال، بیایید ببینیم که این تکنیک معاملاتی چگونه کار میکند:
مرحله 1: شناسایی الگوی معتبر پاکسازی نقدینگی با یک کندل در تایم فریم بالاتر (HTF)
برای اجرای این استراتژی، شناسایی یک الگوی معتبر پاکسازی نقدینگی با یک کندل در تایم فریم بالاتر (HTF) بسیار مهم است. در یک لگ صعودی، این الگو به صورت یک کندل منفرد نمایش داده میشود که قبل از یک حرکت ناگهانی و قابل توجه به سمت بالا، نقدینگی را در زیر کمترین سطح قبلی پاک میکند. نکته مهم این است که قیمت باید با استفاده از تنها یک بدنه یا شدو کندل، نقدینگی پایینترین نقطه ساختار قبلی را پاک کند.
اعتبار این الگو به کندل بعدی پس از پاکسازی بستگی دارد. نباید از کندل روفتن فراتر رفته و نه در زیر آن بسته شود، در غیر این صورت، تنظیم نامعتبر می شود. برعکس برای الگوی پاکسازی نقدینگی نزولی صدق می کند.
مرحله 2: رفتن به تایم فریم پایینتر و جستجو برای CHoCH
بعد از روفتن نقدینگی با یک کندل، قدم بعدی این است که به تایم فریم پایینتر (LTF) بروید و با صبر منتظر تغییر الگوی شخصیت (CHoCH) باشید. این الگو نشان دهنده تأیید تغییر ساختار بازار در تایم فریم ورود است.
با داشتن این تأیید، معاملهگران میتوانند سفارشهای لیمیت خود را روی اردربلاک یا FVG جدید شناسایی شده تنظیم کنند. انتخاب بین این دو نقطه ورود کاملاً به اختیار معاملهگر است. برخی ممکن است ترجیح دهند با تست گذشته از بین آنها بهترین گزینه را انتخاب کنند که مناسب سبک معاملاتی آنها باشد. همچنین، میتوان از یک رویکرد ترکیبی استفاده کرد و اردربلاک و FVG را بهعنوان یک منطقه واحد در نظر گرفت و ورود را در نقطه میانی آن قرار داد.
مرحله 3: تعیین حد ضرر و حد سود
هنگام اجرای استراتژی پاکسازی نقدینگی در یک روند صعودی، توصیه میشود حد ضرر را زیر اردربلاک قرار دهید. برعکس، در یک روند نزولی، حد ضرر را بالای اردربلاک قرار دهید. برای کاهش هرگونه لغزش زیانآور، هنگام تعیین حد ضرر خود، همیشه اسپرد را در نظر بگیرید.
برای تعیین حد سود، آن را در نقطه چرخش مخالف بعدی در حرکت قیمت قرار دهید. این یک هدف مشخص را ارائه می دهد و به شما کمک می کند تا زمانی که بازار به نفع شما حرکت می کند، سود خود را تثبیت کنید.
جمعبندی – آیا استراتژی معاملاتی ICT واقعاً سودآور است؟
با پایان بررسی استراتژی معاملاتی ICT، سوال اصلی همچنان باقی مانده است: آیا این استراتژی واقعاً سودآور است؟
یکی از نقاط قوت کلیدی استراتژی معاملاتی ICT تلاش آن برای تقلید از رفتار معاملاتیبازیگران نهادی بازار یا مارکت میکر است. با قرار دادن استراتژی سفارشات در سطوحی که سفارشات حد ضرر معاملهگران خرد در آنجا تجمع شدهاند، این استراتژی احتمال تکمیل سفارشات را افزایش میدهد. بنابراین، به طور کلی، این بینش به حرکات مارکت میکر میتواند مزیت قابل توجهی برای معاملهگران باشد.
بسیار مهم است که بدانیم معامله کردن همیشه ریسکهایی دارد و ضررها بخشی از بازی هستند. استراتژی معاملاتی ICT نیز از این قاعده مستثنی نیست. موفقیت با این استراتژی مستلزم درک عمیق مفاهیم آن، اجرای منظم، مدیریت ریسک و یادگیری مداوم است.
بنابراین، برای پاسخ به این سوال، بله، استراتژی معاملاتی ICT میتواند در واقع سودآور باشد، اما موفقیت در دستان معاملهگری است که آن را به کار میگیرد.
سوالات متداول در مورد استراتژی معاملاتی ICT
سوال: روش معاملاتی ICT چیست؟
پاسخ: روش معاملاتی ICT یک رویکرد جامع برای معامله در بازارهای مالی است که توسط Michael J. Huddleston توسعه یافته است. این روش بر اساس تجزیه و تحلیل ساختار بازار و شناسایی مفاهیم کلیدی مانند مناطق نقدینگی، جابجاییها و غیره است. این روش شناسی به معاملهگران کمک میکند تا بینشی نسبت به رفتار بازار، به ویژه اقدامات مارکت میکر، به دست آورند و با استفاده از این درک، تصمیمات معاملاتی آگاهانهای اتخاذ کنند.
سوال: اثربخشی معاملات ICT چقدر است؟
پاسخ: اثربخشی معاملات ICT تا حد زیادی به توانایی معاملهگر در درک و اعمال صحیح اصول این روش بستگی دارد. هنگامی که به درستی اجرا شود، استراتژی معاملاتی ICT توسط معاملهگرانی که مفاهیم آن را پذیرفتهاند، سودآور گزارش شده است. با این حال، مهم است به خاطر داشته باشید که هیچ استراتژی معاملاتیای بینقص نیست و موفقیت در هر معاملهای تضمین نمیشود.
سوال: آیا ICT و SMC یکسان هستند؟
پاسخ: خیر، ICT (Inner Circle Trader) و SMC (Smart Money Concepts) یکسان نیستند، اما ارتباط نزدیکی با هم دارند. معاملات ICT یک روششناسی است که توسط Michael J. Huddleston توسعه یافته است و هدف آن تقلید از رفتار معاملاتی “پول هوشمند” و شامل تجزیه و تحلیل ساختار بازار و مفاهیم کلیدی است.
از سوی دیگر، استراتژی معاملاتی SMC به طور خاص به مفاهیم و استراتژیهای معاملاتی مرتبط با درک و پیروی از حرکات “پول هوشمند” در بازارهای مالی اشاره دارد. در حالی که ICT اصول SMC را در خود جای داده است، آنها از این نظر متمایز هستند که ICT چارچوب گستردهتری است که مفاهیم “پول هوشمند” را به عنوان بخشی از استراتژی خود در برمیگیرد.
سوال: چگونه میتوانید معاملات ICT را یاد بگیرید؟
پاسخ: برای یادگیری معاملات ICT، میتوانید با دسترسی به منابع آموزشی فراوانی که توسط Michael J. Huddleston ارائه شده است، شروع کنید. او بینشهای ارزشمند و آموزشهایی در مورد معاملات ICT را از طریق پلتفرمهای آنلاین، از جمله یوتیوب، به اشتراک گذاشته است. مطالعه این منابع میتواند درک مقدماتی از این روششناسی را برای شما فراهم کند. علاوه بر این، ما درسپهر ترید در راستای آموزش فارکس ، ICT و LIT تجربیات و بینشهای خود را در این سایت و همچنین سایر شبکه های اجتماعی به اشتراک میگذاریم، که می تواند کمک شایانی به جامعه ترید ایران بکنند.
دیدگاهتان را بنویسید